محمدیزدانی جندقی

ساخت وبلاگ
1از سینه کشم چقدر آه ِ چه کنمبر هر طرفی کنم نگاه ِ چه کنم در شهر غریب ِ زاهدان ِ عشقشمن گم شده ام به چار راه ِ "چه کنم "2من عابر ِ دوره گرد مسکین  چه کنم ؟!سرگشته به دست و پای چوبین چه کنم بر آتش شوق  _دانه ای اسپندم _دربند چراغ ِ قرمز ِ این "چه کنم "محمدیزدانی"جوینده" محمدیزدانی جندقی...
ما را در سایت محمدیزدانی جندقی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashtiyehejahaa بازدید : 154 تاريخ : پنجشنبه 29 ارديبهشت 1401 ساعت: 23:08

1افتاده به بند رنج هستم دیری استزنجیری رنج و گنج هستم دیری است  عاقل نشوم به هیچ قیمت دیگر دیوانه ی فوق پنج هستم دیری است 2سنگ است زمانه ساغرم می شکند باور نکنید باورم می شکند  مستان ِ محل به دادگاهم نکشید یک شهر پیاله بر سرم می شکند 3چندان که به شوق یار مستم شب و روز بی پا و سرم دست به دستم شب و روز با شمع و ستاره در نشستم شب و روز پروانه ی روشنا پرستم شب و روز 4هر شب دو سه دانه گندم و جو بزنم هر صبح سپید نغمه ای نو بزنم  گنجشک غریب حال مستم شب و روز برخیزم و بنشینم و دو دو بزنم 5شک نیست که من کبوتری  بی هنرم اما نه گدای گندم رهگذرم  عمری لب پرتگاه ِ خال لب یار دودو بزنم اگرچه بی بال و پرم 6یارم که دم از وفا دمادم بزند انگشت به خونم به لبش نم بزند  لبخند زند به رسم اخمی از نو بازی نکند مگر که بر هم بزند 7می آید و باز دیدنم می آید با حشمت و ناز دیدنم می آید  با دسته گلی به رنگ خون دل من در خلوت راز دیدنم می آید 8 گل بر لب جو نشسته گل داد به آب غمگین و خمار وخسته گل داد به آب دل زد به سرش که وقت ماهیگیری است همصحبت یار دسته گل داد به آب9گل رفت و هوای باز گشتن نگرفتبا دسته گلی سراغ از من نگرفت در پیش هزار چشم با تیغ نگاه زد کشت مرا ولی به گردن نگرفت10آید نَفَسی صدای این کل برسد یاران یاران یار به محفل برسد  هرشب نَفَس  ستاره ای سوزد تا دریا زده ای شبی به ساحل برسد 11مخمور به خمره خون ِ رز کی انداختدلباخته هوهوزد و هی هی انداخت شادا به سه پیک یاد "جوینده" کندسرمستی اگر به فرودین می انداختمحمدیزدانی"جوینده" محمدیزدانی جندقی...
ما را در سایت محمدیزدانی جندقی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashtiyehejahaa بازدید : 142 تاريخ : پنجشنبه 29 ارديبهشت 1401 ساعت: 23:08

سال‌ها‌به‌کنج‌خلوتم‌خزیدم‌و...
هیچکس‌نگفت‌:‌هیچ‌،
کرم‌چوب‌خورده‌راچه‌می‌شود؟
اینچنین‌،همیشه‌نرم‌وخاکی‌وخجل
گرچه،‌پاسخی‌نداشتم‌,پرسش‌نبوده‌را
زیربارحرف‌ناشنوده‌ماندم‌و
سنگواره‌ای‌شدم
محمدیزدانی‌"جوینده"

محمدیزدانی جندقی...
ما را در سایت محمدیزدانی جندقی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hashtiyehejahaa بازدید : 135 تاريخ : پنجشنبه 29 ارديبهشت 1401 ساعت: 23:08